دوشنبه، تیر ۰۶، ۱۳۸۴


هفدهم: کاش معشوق ز عاشق طلب جان میکرد...تا که هر بی سر و پا نام خود عاشق ننهد...

گفتم: دریای عشق را که هیچش کناره نیست...
پرید وسط حرفم که: پارو بزن کون گشاد.

هیچ نظری موجود نیست:

Add to Google Reader or Homepage

بايگانی وبلاگ