سه‌شنبه، بهمن ۱۳، ۱۳۸۳



از آن او...


نشست جلوم، گفت: وقتي دنيا زور به فشارت مياره، وقتي اوني که مبخواي رو بهت نميده، وقتي نميشه اوني که ميخواي که بشه، فکر کن به اينکه گفت انا لله و انا اليه راجعون. گفت که تو مال مني نه هيچ کي ديکه. نه هيچ چيز ديگه. فکر کن به اينکه يکي اون بالا هست که حواسش به توئه. که گفته هيچ جا نرو. تو مال مني. که اگه اوني که خواستيش خريدارت نشد، نخواست که براش باشي، يکي هست که دربست ميخوادت.اونقدر که خودش گفته اگه بدوني که اون چه جوري ميخوادت قاط ميزني و از خود بيخود ميشي...ولي افسوس که نميدوني، باورت نميشه، با هر چي...و گفته انا اليه راجعون...دلتنگي هم نکن زياد. داري برميگردي پيشش. زياد هم طول نميکشه، همينکه اينو دونستي راه افتادي طرفش. تو مال جاي ديگه اي...مال کس ديگه...

خداوندا به فرياد دلُم رس
کسِ بي کس تويي، من مانده بي کس
همه گويند طاهر کس نداره
خدا يار مونه، چه حاجتِ کس




Add to Google Reader or Homepage