و خداوند سر درد را آفريد تا گريه بندگانش را به زور هم که شده در آورد* فباي الاء ربکما تکذبان.....
از طرفاي ظهر بود که سر دردش دوباره سراغش اومد. به خودش گفت بيخيال قضيه، عين دفعه هاي پيشه. ميگيره و ول ميکنه....
حدود 10 شب جزو معدود آدماي تو دانشکده بود. تو دستشويي روبروي اينه وايساده بود و داشت صورتشو مي شست. سرش هنوز درد ميکرد. در عرض چند ثانيه چنان سر دردش اوج گرفت که پهن شد کف دسشويي...
نيم ساعت بعد به زور خودشو جمع و جور کرده بود وداشت ميزد بيرون از دانشکده. دستتشو به ديوار ميگرفت که ولو نشه...
تو تاکسي وسط راه، ديگه طاقت نياورد. به راننده فهموند که حالش بده. کنار خيابون ماشينو نگه داشتن. دويد طرف جوب. تمام زورشو زد که چيزيو که نخورده از تو شيکم خاليش بالا بياره. نتونست. وسط عق زدناش صداي راننده رو ميشنيد که به مسافر ميگفت: بس که زيادي ميخورن اين جوونا. مسافر جواب داد: چيکار کنن، چيز ديگه اي واسشون نمونده بدبختا... وسط عق زدناش نتونست جلوي خنده شو بگيره....
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
بايگانی وبلاگ
-
▼
2004
(72)
-
▼
ژانویهٔ
(20)
- يه چيز تو مايه هاي اينکه جيش بفرماييد تو اين دنيا....
- اينو مينويسم که شايد يه کم آروم بشم...از صبح که او...
- کشفيات تازه من!
- اونايي که Pink Floyd ميخورن، اول High Hopes درست ه...
- دوستت دارم چون پر از شاديهاي کوچيکي، پر از لذتهاي ...
- يه لحظه هايي هست که .... يه وقتايي ميشه درست اونجا...
- اين نارنگيه خيلي بي جنبه بازي در آورد....مگه ميذاش...
- تو فيلم Out of Africa از قبيله اي صحبت ميشه که فقط...
- گيرم مرتيکه اوني که نشون ميده نيس...اون موجود خشن ...
- و خداوند سر درد را آفريد تا گريه بندگانش را به زور...
- يه بار ديگه:... "No beast so fierce but knows so...
- در ستايش شب... ...
- اينجا يه هويج بود...اندازه اش؟ تو بگير يه وجب. مثل...
- Son... Life's an open book, don't close it before ...
- هر گاه که مرا مي آزارند، زخمي بر روحم ميزنند. همچن...
- به من بگو: سفر رو ترجيح ميدي يا مقصد رو؟ قدم زدن ي...
- Every night and every morn Some to misery are born...
- شخصيتي که کلينت ايستوود تو فيلم نا بخشوده(Unforgiv...
- از امروز هر حرف احمقانه اي که بزنم يا هر حرفي که ب...
- کنار اتوبان که پياده ميشي يه نگاه ميندازي به اتوب...
-
▼
ژانویهٔ
(20)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر