صداهايي هست که تو سرم با من حرف ميزنن...
صداهايي که بهم ميگن: هي پسر! برگرد به همون دوره شربازي و ولنگاري...به همون دوره بيخيالي که همه چيو حواله ميکردي به دو فروند فلان مبارک...
صداهاي ديگهاي که بهم ميگن: ديگه زياد نمونده. آخراشه، همين روزاس که کلکت کنده بشه و همين سردردات کار دست کفن فروشي بهشت زهرا بده، سوت ممتد و قربون داداش و به سلامت! سخت نگير بابا...
صداهايي که هيچ گهي نميخورن الا اينکه يه بند تو کلهام هوار بکشن...داد و ضجه و عربده...دهنشون صاف که دهنمو صاف کردهان...
صداهايي که واسم تکنوازياي گيلمور ميذارن و صفا و حال و ...خلاصه رديف...
صداهايي که در گوشم حرفايي ميزنن که اصلا به شماها مربوط نيست! بکشين بيرون وگرنه خشتکتونو سرتون عمامه ميکنم....
.....
پ.ن. شيزوفرني يا همون ديوانگي در اصطلاح عوام بيماري است که در آن فرد بيمار صداهايي خيالي ميشنود که با او حرف ميزنند...
پ.ن.2: گيرم که اينطور باشه. ديوونه پدر محترم خودتونه.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
بايگانی وبلاگ
-
▼
2004
(72)
-
▼
مارس
(10)
- در حدود 2500 سال پيش تو يکي از پستهام از افسر انگ...
- صداهايي هست که تو سرم با من حرف ميزنن... صداهايي ک...
- من دلم يه چوب ميخواد...يه چيز تو مايههاي چماق...ب...
- ته خاطرات ذهنم، زير همه اين روزمرگيا و روز-مرگيا، ...
- فقط براي کمي خنکي باسن عزيزم.... به ميارکي و ميمنت...
- کابوسهام تو هم رفتن...از يکي بيرون ميام تو يکي ديگ...
- دنبال چي ميگردم تو خاطرات لجنمالم؟ تو همه اين کتاب...
- در آ، در آ در کار من....
- نقل قول:..... لازم تنهايي باش و نام خويش از ديوان ...
- دردیست....
-
▼
مارس
(10)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر