جمعه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۹

چرا؟

اول: خوندن این
دوم: نمیدونم چی بگم. همه وجودم غمه واسه این کشور. چی شدیم ما. قرار بود چی بشیم؟ یا اصلا قراری بود؟ یا من و چند تا کسخل دیگه همگی خوابنما شده بودیم؟ چرا دهنمکی حرومزاده که تا چند وقت پیش کتک میزد دانشجوها رو حالا شده عضو هیات امنای دانشگاه هنر؟ هنر؟!؟!؟ چرا؟ چرا من باورم نمیشد وقتیملت فحش میکشیدن به این نظام و اینا؟ فکر میکردم چرند میگن؟ حالا چرا من بهشون حق میدم؟ چرا؟ کله ام پره از علامت سوال و غم و فحش. اونقدر که نمیتونم بنویسمشون. چرا همکلاسیام و رفقام که مثلا استعداد درخشان بودیم الان تو زندانن یا تو راهروهای دادگاه دنبال یه قاضی منگل؟ چرا اینجوری شده؟ چرا از اون مدرسه به اون گندگی همه دارن دنبال راه فرار میگردن از این مملکت؟ چرا کسایی که ولی فقیه براشون عزیز بود و محترم الان فحش و فضیحته که بارش میکنن؟ باید این کلاف سردرگم سوالاتو کم کم از هم واکنم و اینجا بنویسم.

هیچ نظری موجود نیست:

Add to Google Reader or Homepage