شنبه، آذر ۱۸، ۱۳۹۱

شنبه هاي لعنتي

شنبه ها مزخرف ترين روزاي دنيان. چون:
- از صب زندگي من ميشه دولت خاتمي با فشرده سازي 24*60 برابر. اون هر 7 روز يه بحران داشت. من هر 7 دقيقه يه بحران. بعضي روزا هم مث امروز ركورد رو ميشكنم. شنبه ها همه كارگاههاي شركت به فنا ميرن. همه نقشه هاي ساخت غلط از آب در ميان. همه كارفرماها با هوش ميشن. همه همكارا گيج و مشنگ ميشن. همه مدير پروژه ها طلبكار ميشن. شنبه ها يادوآور 2012 ماياهاست. هر لحظه منتظري يه چيزي منفجر شه.
- شنبه ها من بد اخلاقم.
- شنبه ها دختر همكارم به نهايت خاله زنكي خودش ميرسه و تهديد به استعفا ميكنه. ...همه اش وعده...همه اش وعيد. برو ديگه.
- شنبه ها خوابم مياد.
- شنبه ها ياد جوونيم ميفتم و از خودم عقم ميگيره.
-شنبه ها دلم تنهايي ميخواد و اصلن تنها نيستم.
- شنبه ها روز بعد از جمعه هان. گه بعد گه.
-شنبه ها مصرف قهوه و سيگارم ميره بالا.
- شنبه ها ميخوام از همه چي و همه جا و همه كس فرار كنم. اين بديش نيس. بديش اينه كه نميتونم. شاشيدم به تعهد.

كاش ميشد شنبه ها رو انداخت به دوشنبه مثلن.  اما نميشه. شنبه روز بدي نبود. شنيه روز بدي هست.

هیچ نظری موجود نیست:

Add to Google Reader or Homepage